حتی تکههای خالی و خشک نان را هم از پرزهای زبانمان بیرون کشیدند و تو فقط تماشا کردی.
آن قصه از کتاب که کسی چندتا نان دزدیده بود و بعدش یک حالت گرسنگی همیشگی داشت به خاطر کار بدش؛ همان حال، همان نفرین؛ اما گرسنگی خالی نه. گرسنگی به اضافهٔ هزارتا درد بیدرمان دیگر.